سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امکانات

درباره نویسنده
مردی بنام شجره - طلبه های ونوسی
مدیر وبلاگ : دختران طلبه[41]
نویسندگان وبلاگ :
هلیا ونوسی[7]
هدی ونوسی[14]

بازدید امروز : 182
بازدید دیروز :198
آی دی نویسنده
رایانامه

خوراک وبلاگ



نمیدانید خوراک چیست؟

با عضویت در وبلاگ تمام مطالب به ایمیل شما فرستاده می شود.  


آرشیو وبلاگ


سلام
از ونوس نیامده ایم
نسوان تک وجهی
شیر صفتان!!
جامعة الزهرا از نگاه دوربین
مزاحم
سرویس جامعه الزهرا !
عزاداری مدرن!
غزه! غزه! به دادشان برسیم
حاج آقا تو حرف نزن
هر عیب که هست از مسلمانی ماست
حجاب و ترک خودآرایى در انظار عموم
آیا از جنگ بین دو جنس خسته نشده اید؟
از شادى تا اندوه
طلبه های ونوسی(دختران طلبه)
اهانت تا کجا؟!
مبلغ کوچولو
دلمان برای وحدت تنگ شده!
چادر برای آقایون ، سبیل برای خانم ها
دور از جان خر
صدایی که من را زمین گیر کرد
کارشناسی ارشد
برای خودم شخصیت قائلم
دلم جنوب می خواهد
فقر فرهنگی
مباحثه
به جای مادر
از خانم های طلبه بدم می اید
شب...
با خط لب بنویس!
شما هم عمامه می ذارید؟
این همه هیاهو برای چه؟؟؟
تهران شهر اخلاق...
من روضه ام
آقا بوق نزن!
بیسواد! به خودتم می گی آخوند؟
وقتی بعضی چیزها عادی شود...
سنجش به سبک دقت
هزار همه
عباس، ای نمایشگاه زیبایی
ای کاش من جای تو بودم
بیانیه
ببخشید من عذر دارم!
چرا هل می دی؟


پیوندها




موسیقی وبلاگ




لوگوی وبلاگ


مردی بنام شجره - طلبه های ونوسی


می‌گفت وقتی در مقابل یک غول سیاه قرار می‌گیری، دو عکس‌العمل می‌توانی از خودت نشان دهی.
یا بگویی:"وایی چقدر بزرگه زورم بهش نمی‌رسه و از ترس پا به فرار بزاری"
و یا بگویی:" خدا رو شکر اینقدر بزرگه، هر چی تیر بهش بزنم آخرش به یه جایی می‌خوره.." و نا امید نمی‌شوی.

مدام در حرفهایش از رضایت خدا صحبت می‌کرد، از داستان حضرت علی(ع) وقتی که عمرو بن عبدود آب دهان بر صورتش ریخت...

می‌گفت جوان امروز ما، می‌خواهد در مقابل تضییع حقوق بشر کاری کند، دو سال زحمت می‌کشد ولی نتیجه‌ایی نمی‌بیند، خسته می‌شود و کنار می‌گذارد ولی اگر به استاندارد خودمان که همان رضایت خداست و از استانداردهای بقیه هم خیلی بالاتر است توجه کند، اگر سالها بخاطر فعالیت هایش هم داخل زندان باشد و هیچ پیروزی هم نبیند، آن را پیروزی خواهد دید و احساس شکست نمی‌کند...

تمام الفاظ‌ش، صحبت‌هایش، حرکاتش، خنده‌هایش... برایم رشک برانگیز بود. روح یک مسلمان واقعی در چهره اش کاملا مشهود بود و من چقدر احساس حقارت کردم در مقابل این مرد...


می‌گفت با تعصب نمی‌توان برای حقوق بشر کاری کرد، اگر قاتل حضرت علی (ع) حق دارد پس هر کسی در این دنیا حق خواهدداشت. می‌خواهد وهابی باشد، سنی، کافر و ... مهم انسان بودن آن است...

به قول خودش، فعالیت در زمینه حقوق بشر را، با نصف میز ناهار خوری خانه‌ش شروع کرد. و الان 13 سال است در این زمینه فعالیت می‌کند، و چه کسانی که در سرتاسر دنیا در زندانهای مختلف بودند را با فرستادن وکیل آزادشان کردند، کسانی که هیچ کس حتی جرأت بردن نام‌شان را نداشتند چه برسد به وکالت و دفاع از آنان!

پینوشت................................
ـتوفیق داشتیم هفته‌ی گذشته با جمعی از دوستان غیر ایرانی از کشورهای مختلف، جلسه ایی دوستانه با مسعود شجره، رئیس کمیسیون حقوق بشر مسلمانان در لندن را داشته‌باشیم، و این نوشته ماحصل گفتگوی ما با ایشان بود.
ـ حیف همسرشان مریض بود و نشد با او هم دیدار کنیم. ولی مسعود شجره وعده‌ی دیدار همسرش را سال آینده به ما داد... انشاءالله
ـ این لینک هم یکی از مخاطبان نوشته. خواندنی ست +
ـ در ادامه مطلب می‌توانید عکس‌های بیشتری از فعالیت ها و حضور ایشان در صحنه‌های مختلف را مشاهده کنید.



















ـ این مرد(به ما هو مرد) در موقعیتی که غرب با حقوق بشر پتکی برای تخریب مسلمانان و دیگر انسانها درسته کرده اند، انجمن حقوق بشر اسلامی را راه انداخت و واقعا او و دوستانش کار زینبی(س) می کنند. چرا که با کسانی که در افتادند که آدم کشی و تضییع حقوق افراد کار هر روزشان است...


نویسنده : دختران طلبه ، ساعت 11:27 عصر روز جمعه 90 خرداد 6

آخرین یادداشتها